سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ ثانیکالا

5000 ساله راه حل

هنوز هیچ جایگزینی برای نسخه کتاب مقدس برای ازدواج وجود ندارد ، و همچنین خرد او هرگز جایگزین نخواهد شد. رابطه زن و شوهر موفق با نگرش مرد آغاز می شود؛ او از طرف خدا به عنوان سرپرست خانواده مقرر شده است ، و مسئولیت رفاه آن بر دوش اوست. این اتهام را می توان در نوشته های اولیه موسی در عهد عتیق یافت ، که حداقل 5000 سال به تاریخ یهودیان باز می گردد. سفر تثنیه 24: 5 (TLB) می خواند:

 

یک مرد تازه متاهل نباید به ارتش اعزام شود و مسئولیت های دیگری نیز به وی وارد نشود. به مدت یک سال می تواند در خانه باشد و از همسرش خوشحال باشد.

 

تصور کنید که لوکس! به سالمندان تازه متولد شده ، یک سال کامل داده می شود که در آن دوره با زندگی متاهل سازگار شوند ، بدون آنکه در آن دوره مسئولیت و وظایفی داشته باشند. (باید اعتراف کنم که بعد از سه هفته اول نمی دانم که آنها با زمان خود چه کاری انجام داده اند ، اما به نظر می رسد سرگرم کننده است.) آن را با سال اول ازدواج در این روز مقایسه کنید ، وقتی زن و مرد هر دو هستند. کار کردن ، رفتن به مدرسه و اغلب اوقات عروس با تنش های بیولوژیکی ، عاطفی و مالی یک بارداری روبرو است. اما نظر من در نقل این کتاب مقدس با جمله آخر که در نسخه پادشاه جیمز بیان شده بهتر نشان داده شده است. در این مقاله آمده است: "و او (شوهر) همسر خود را که گرفته است تشویق خواهد کرد."

 

قانون اوایل موزائیک باعث شده است که بهزیستی عاطفی یک همسر مسئولیت ویژه همسرش باشد. این کار خود را به "تشویق" او بود. دوستان و همسایگان، آن را هنوز است! این پیام برای مردی است که نیازهای نفسانی او را برای دستیابی به موفقیتهای فوق العاده در زندگی ترسیم کرده است ، هفت روز در هفته کار می کند و خود را در تلاش مستمر قدرت و وضعیت خود مصرف می کند. اگر همسر و فرزندانش در جایی در برنامه او قرار نگیرند ، سزاوار تعارض است که مطمئناً در جریان است. این اتهام مردانه باید مورد توجه همسری قرار گیرد که ساعات غیرمجاز خود را برای لذت های خود نگه می دارد ، هر هفته ماهیگیری می کند ، سر او را در تلویزیون می گذارد ، یا در یک زمین گلف زندگی می کند. همه به تفریح ??احتیاج دارند و این فعالیت ها نقش مهمی در بازسازی دارند. اما وقتی لذت ما شروع به خفه کردن کسانی که به ما نیاز دارند - آنهایی که وجودشان به تعهد ما بستگی دارد - خیلی پیش رفته است و نیاز به تنظیم دارد.

درک پرینس حتی این موضع گیری را حتی با قاطعیت تر بیان کرده است او احساس می کند که مشکلات آمریکا ، به ویژه در رابطه با خانواده ، با آن روبرو است و می توان به آنچه که او "نژادپرستگان" می نامد ، کشیده شد. کلمه renegade در واقع به معنای "کسی است که دوباره پشته است." ما مردان مسئولیت خدادادی خود را برای مراقبت از رفاه خانواده های خود ، نظم و انضباط فرزندانمان ، نظارت بر هزینه منابع مالی ، به عهده گرفتن رهبری معنوی ، دوست داشتن و گرامی داشتن و محافظت از آنها نادیده گرفته ایم. درعوض ، ما خودمان را در یک سفر خود به زندگی راه اندازی کرده ایم و فقط به نیازها و لذت های خود و وضعیت خود فکر می کنیم. آیا جای تعجب نیست که عزت نفس پایین در زنان ما یک مشکل است؟ آیا تعجب آور است که تنهایی ، انزوا و کسالت به نسبت های مهم رسیده است؟ هر دو این قشرهای افسردگی با وخامت روابط بین زن و شوهر حفر شده اند و ما آقایان در بهترین وضعیت برای بهبود اوضاع هستیم.

 

آیا من توصیه می کنم که مردان بر همسرشان مسلط شوند ، با مشت آهنین حکمرانی کنند و فردیت آنها را سرقت کنند؟ قطعا نه. باز هم ، نسخه برای یک ازدواج موفق در کتاب مقدس ، جایی که مفهوم خانواده سرچشمه گرفته است ، یافت می شود. خدا که کل جهان را آفریده است ، باید بتواند به ما بگوید که چگونه با هم هماهنگ زندگی کنیم. او همان کار را انجام داده است ، همانطور که در افسسیان 5: 28-33 (TLB) نوشته شده است.

 

اینگونه است که همسران باید با همسران خود رفتار کنند و آنها را به عنوان بخشی از خود دوست داشته باشند. زیرا از آنجایی که اکنون یک زن و همسرش یکی هستند ، یک مرد واقعاً خود را دوست دارد و وقتی عاشق همسرش است ، خود را دوست دارد! هیچ کس از بدن خود متنفر نیست بلکه با محبت از آن مراقبت می کند ، همانگونه که مسیح از بدن خود کلیسا را ??مراقبت می کند ، که ما از آن قسمت ها هستیم (این که زن و شوهر یک بدن باشند ، توسط این کتاب اثبات شده است که می گوید: "مرد هنگام ازدواج باید پدر و مادر خود را ترک کند تا بتواند کاملاً به همسرش بپیوندد ، و این دو نفر یکی باشند!")

 

من می دانم که درک آن دشوار است ، اما این تصویری از روشی است که ما جزئی از بدن مسیح هستیم. بنابراین می گویم ، یک مرد باید همسر خود را به عنوان بخشی از خودش دوست داشته باشد. و زن باید بداند که او به همسر خود احترام می گذارد و از او پیروی می کند ، ستایش می کند و به او احترام می گذارد.

 

مطمئناً جایی برای ظلم مردانه در آن فرمول وجود ندارد. شوهر متهم به عشق به رهبری در خانواده است ، اما او باید احساسات و نیازهای همسرش را به عنوان یکی بودن با خودش تشخیص دهد. هنگامی که او درد می کند ، او صدمه می زند ، و برای پایان دادن به درد گام هایی می برد. آنچه او می خواهد ، او می خواهد ، و نیازهای او را برآورده می کند. و با تمام این اوصاف ، همسرش به شدت احترام می گذارد ، ستایش می کند و حتی از شوهر دوست داشتنی خود نیز پیروی می کند. اگر این نسخه برای خانواده آمریکایی استفاده می شد ، ما به دادگاه طلاق ، نفقه ، حقوق ملاقات ، فرزندان خرد شده ، قلبهای شکسته و زندگی متلاشیش احتیاج چندانی نخواهیم داشت.

 

حال اگر به نظر می رسد همه مشکلات زناشویی و خانوادگی را بر سر شوهر مقصر می دانیم ، بگذارید این نکته را روشن کنم. برای هر شکایتی که زنان نسبت به مردان دارند ، شکم مربوط به آن در انتهای دیگر خط وجود دارد. و من مطمئن هستم که همه آنها را شنیده ام. زنان می توانند به همان اندازه مردان خودخواه و غیرمسئول باشند. چه تعداد از همسران "خودشان را رها کرده اند" ، که بر تلویزیون های عظیمی از کرگدن می چرخیدند و به نظر می رسیدند که شب را در یک گردباد سپری کرده بودند؟ چه تعداد از شوهرها هر شب به خانه ای خراب ، بچه های کثیف ، و یک همسر دلهره آور ، ناله ، غرق در خانه می آیند؟ پادشاه سلیمان باید چنین عزیزی را می شناخت ، زیرا نوشت:

 

بهتر است در گوشه ای از اتاق زیر شیروانی زندگی کنید تا اینکه با یک زن خرچنگ در یک خانه دوست داشتنی (امثال 21: 9 ، TLB) انجام شود.

 

نه رابطه جنسی انحصار رفتارهای توهین آمیز دارد.

 

اما برای کسانی که طرح خدا را برای خانواده قبول می کنند ، واضح است که همسران مسئولیت اصلی اصلاح مسئله را بر عهده دارند. این تعهد در نقش رهبری که به مردان اختصاص داده شده است ضمنی است. از کجا شروع می شود؟ مردان با همان شرافت و توجه که به بدن خود می کنند ، با همسران خود رفتار می کنند ، "آنها را دوست داشته باشید همانطور که ??مسیح کلیسا را ??دوست داشت ، جان خود را برای آن رقم زد." چه چالشی! اگر این شوونیسم مردانه باشد ، ممکن است کل جهان مردانه با فلسفه آن جاروب شود.

 

آیا برای من جذاب است که یک تصویر شخصی را در آن نقطه ارائه دهم؟ من امیدوارم که نیست ، و از خواننده بخواهید این جمله را فریبنده تعبیر کند. همسرم ، شیرلی ، و من نسخه ازدواج را در ازدواج خودمان اعمال کرده ایم ، و آن را معتبر و صحیح دانسته ایم. از زمانی که چهارده سال پیش با هم ازدواج کردیم ، روزانه با شرلی حضور داشتم ، هنوز هم از لذت شرکت او لذت می برم.

 

در حقیقت ، اگر من می توانم کسی را در روی زمین انتخاب کنم که بتواند یک شب آزاد را بگذراند ، شرلی در صدر لیست قرار می گرفت. او به همان نسبت نسبت به من احساس می کند ، که حتی قابل توجه تر است! به نظر من می توان اینگونه خلاصه کرد: من و شرلی فقط با هم ازدواج نکرده ایم. ما همچنین "بهترین دوستان" هستیم. آیا این بدان معنی است که ما هیچگاه اختلاف نظرهای قاطعی نداریم؟ قطعا نه. آیا این بدان معنی است که ما هر روز از زندگی خود را روی ابر صورتی از رمانتیسم بزرگسالان می گذرانیم؟ شانسی وجود ندارد. آیا این به معنی تحریک است

شاید باید در مورد یک مشکل کاملاً غیرقابل حل ما به شما بگویم؛ بین ما مشکل سختی وجود دارد که تصحیح یا واسطه را نادیده می گیرد ، و من حتی امید به کنار آمدن با آن را از دست داده ام: من و شیرلی با ترموستات های کاملاً متفاوتی کار می کنیم. حتی اگر ما تبدیل به "یک بدن" شده ایم ، اما ایده های بسیار متفاوتی درباره چقدر داغ بودن آن داریم! همسرم حداقل یازده ماه از سال سرد است و در طول تابستان لحظه ای ذوب می شود. او در 14 اوت گذشته حدوداً یک ساعت ، درست حوالی ظهر ، گرم شد و بعد دوباره یخ زد. آیا نمی دانید که من سال گرم بیش از حد گرم می شوم و برای وزش نسیم خنک در آفتاب کالیفرنیا گاز می کنم. این دیدگاه متفاوت ، مبارزات چشمگیری را برای کنترل واحد گرمایشی در خانه ما ایجاد می کند. خانه یک مرد قلعه اوست که آنها می گویند ، اما در مورد من ، این یک کوره است.

 

بدیهی است که موفقیت رابطه من با شرلی حاصل کمال انسانی در هر دو بخش نیست. این صرفاً محصولی از مراقبت از احساسات ، نیازها و نگرانی های دیگر است. دادن است ، نه گرفتن. یا همانطور که در نذرات ازدواج آمده است: "به افتخار ، ترجیح دادن یکدیگر". و با برخی عجیب و غریب طبیعت انسانی ، این نگرش باعث ایجاد عزت نفس توسط بوشل می شود.

 

منبع :  sanykala